دوماهگیت مبارک
عزیز دلم به سلامتی دو ماهه شدی ..چقدر زود گذشت ..دیگه برامون لبخند میزنیو دل منو باباییو حسابی میبری هرروز با موبایلم ی عالمه ازت عکس میگیرم و لحظه ها رو ثبت میکنم مخصوصا خنده های خوشگلتو...احساس میکنم هر چی بزرگتر میشی احساساتی تر میشیو وابسته تر و بعضی وقتا که گریه میکنی انقدر دلم برا چشمای اشکیت میسوزه که خودمم بغز میکنم. من و بابایی همون روز که دو ماهت شد بردیمت واکسن دو ماهگیتو بزنیم از یک هفته قبلش حسابی فکرمو مشغول کرده بود و میترسیدم اذیت شی و یا بعدش تو خونه بیقراری کنی ولی خوب باید انجام میشد دیگه...تو راه که میبردیمت هم من هم بابایی آرزو داشتیم هزار تا واکسن به ما بزنن ولی یه سوزن به شما نزنن تو تا اونجا برات چهارقل و آیت...
نویسنده :
نگار
20:07